خوش امدی به دیوونه خونه ی قلبم دوباره
 
صنم کوچولوی نا بخشوده

قتل عام رومئوی کثیف به دست ژولیت دوست داشتنی

 
 

خوش امدی به دیوونه خونه ی قلبم دوباره
ارسال شده در سه شنبهبرچسب:, -

خوش آمدی به جایی که زمان ساکن است

هیچ کس اینجا را ترک نکرده و نخواهد کرد

ماه قرص کامل است و به نظر هیچ وقت تغییر نمی کند

فقط بر روی ما مهر نابسامانی زده اند

ما هر شب رویاهای یکسانی را می بینیم

و آن رویای آزادی درچند قدمی ماست

رویای اینکه هیچ دری قفل نیست و هیچ پنجره ای نرده ندارد

و نشانه ای از آشفتگی ذهنی در من نیست



دوست من بخواب آنگاه خواهی دید

که رویاهای من حقیقت دارد 

من هستم که خودم را در قفس گذاشته ام

مگر آنان می توانند دلیل آشفتگی ذهنی مرا ببینند؟



ای دیوانه خوانه بگذار که بمانم

ای دیوانه خانه فقط مرا تنها بگذار



مرا از آنچه در بیرون از این جاست بترسان

و من نمی توانم هوای آزاد تنفس کنم

چیزی در گوشم زمزمه کن و مرا قاطع کن که دیوانه ام 

گمان می کنم که اختیار مغزم را در دست دارم

 رفتار های وحشیانه افکار وحشیانه را می پرورانند

اگر دست و پای او را ببندی

او بهتر خواهد شد

مگر نمی بینی حال او رو به بهبودی است؟



گوش کن لعنتی برنده ما هستیم

آنان به وضوح و روشنی می بینند

ولی گمان می کنند که این ما را از جهنمی که در آنیم نجات خواهد داد



از ادامه زندگی می هراسیم

و اکنون ساکنان همیشگی دیوانه خانه بی قرار شده اند

و بوی شورش به مشام می رسد

کارهای مرگ بار هست که باید انجام دهم

آینه گذشته های سختی را نشان می دهد

و کشتن چه واژه دوست داشتنی و قشنگی به نظر می رسد
 

ثروت و شهرت

آیینه ی پوچ(چیزی که نشونت میده هیچی نیستی)

دیوانه شده اما خاطرات باقی میمونه...

حلقه هایی سنگین برروی انگشت ها موج میزنه
ستاره ای دیگه قبر رو انکار میکنه

تجمع مردم رو برای هیچی رو ببین...برای گونه های غرور بیجا و مکان گریه کن
مثل پیچیدن درخت مو که داره رشد میکنه
پنهان میکند و حصار میکشد دور تمام خانه های بزرگشان که مانند قصر است
و خاموش میکند نور یک خواننده ی خوش صدای کنسرت
رو که پژمرده شده است
(همه ی این شادی ها گذراست)

ثروت و شهرت
بازتاب پوچی
دیوانه شده ولی خاطره باقی میمونه
دستهایی که با انگشترهای سنگین سیگار رو نگه میداره
و روی لبها میذاره تا زمان رو فراموش کنن
اونم وقتی که خورشید عمرت پشت سرت غروب میکنه
و آیا این رضا هست بازم نجاتت بده؟
فقط بخون دارن متنای منو میخونن
خاکستر به خاکستر, گرد و غبار به گرد وغبار, پیش به سوی تاریکی

ازمقصد دور میشه
ناپدید میشه
الهه ی کوچک حلبی
خاکستر به خاکستر, گرد و غبار به گرد وغبار, پیش به سوی سیاهی
بخند صنم کوچولوی نابخشوده

خاک خاک میشه خاکستر هم خاکستر

(منظور::ببینم تو جنست از چیه؟؟خب مشخصه معمولا ادما رو خاک میدونن بنابراین تو که خاک هستی دوباره به خاک برمیگردی و همچنین قضیه ی خاکستر که برمیگرده به عقیده ی بعضی ها)

بخند صنم کوچولوی نابخشوده

گریه کن صنم کوچولوی نابخشوده

ولی خوشحالم که دوباره برگشتی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده یه نفری